به گزاش مشرق، مترجم ترجمه خواندنی قرآن در پاسخ به برخی نقدها نسبت به ترجمهاش گفت: این بیانصافی نیست که همه را متهم به بیسوادی و عوامی بکنیم و خود را قطب عالم ترجمه بدانیم؟! نباید اینقدر بسته فکر کنیم. همه باید تلاش کنیم تا ترجمههای قرآن، شیرینتر و جذابتر و سادهتر در معرض دید عموم مردم قرار بگیرند.
حجت الاسلام علی ملکی، مترجم «ترجمه خواندنی قرآنی» در گفتوگو با ایکنا درباره نقدهایی که نسبت به این ترجمه در نشست بررسی ترجمههای قرآن، شد بعد از ابراز تشکر از توجه مخاطبان و منتقدان به این ترجمه گفت: یک اشکال اساسی در حرفهای این منتقدان هست و آن اینکه مثال و مصداقی برای ادعاهای خود که مثلاٌ من قرآن را تحریف کردهام و یا اینکه این ترجمه عامیانه است، نیاوردهاند. همچنین ایرادهای منتقدان، باید براساس مبانی ترجمه خواندنی قرآن باشد، یعنی اگر ترجمه من تفسیری است، آن هم بیشتر براساس تفسیر شریف «المیزان» باید بر همان اساس نقد شود نه براساس مبنایی دیگر یا تفسیری دیگر. اگر نقدهای این بزرگواران به این ترجمه براساس مبانی خودشان باشد نه مبانی ما، فکر نمیکنم چندان مقبولیت و وجاهتی داشته باشد.
وی افزود: مثلاً بیشتر مترجمان در آیه ۱۲۴ سوره بقره «وَإِذِ ابْتَلَیٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ»، ضمیر فاعلی مستتر در «أَتَمَّ» را ابراهیم گرفتهاند(یعنی حضرت ابراهیم از عهده امتحانها بهخوبی برآمد)، ولی من براساس نظر علامه طباطبایی، مرجع ضمیر را «خدا» گرفتهام (یعنی خدا او را موفق به انجام امتحانها کرد). جناب آقای بهرامپور میفرمایند که هر آشنا به ادبیاتی میداند که این ضمیر به حضرت ابراهیم برمیگردد؛ نه به خدا! خب بهنظرم این مطلب در شان یک منتقد منصف و قرآنآشنا نباشد.
ملکی ادامه داد: بنابراین اگر نقدی منطقی، علمی و منصفانه باشد، با خوشحالی تمام آن را بررسی کنم و در صورت وارد بودن ترتیب اثر میدهم؛ همانطور که طی این سه سال نیز این گونه بوده است و هر سال ویرایش جدیدی از ترجمهام منتشر شده و سال آینده هم به حول و قوه الهی ویرایش چهارم آن منتشر خواهد شد.
آیا مترجم باید مفسر باشد؟
این مترجم بیان کرد: یکی از مسائل دیگری که منتقدان حساسیت ویژهای نسبت به آن دارند، ترجمه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» است که چرا من معادل «رحمن» را بزرگوار ترجمه کردهام و سؤال مهمی از منتقدان در این زمینه دارم، مگر ریشه «رحمن و رحیم»، «رحم» نیست؟ و بهفرض معنای «رحم» مهر باشد، خب به چه دلیل این دو لغت را که از یک ریشه هستند، مترجمان بخشنده مهربان، بخشندهٔ بخشایشگر، هستیبخش مهربان و... ترجمه کردهاند؟! اگر معنایی را مسلم بگیریم و حتی اجازه فکرکردن هم به پژوهشگران و مترجمان دیگر ندهیم، نتیجهاش توقف علم است و نگاه روبهجلو دیگر معنایی نخواهد داشت. به نظر من مترجمان لازمِ معنای رحمان و رحیم را آوردهاند و این کار اشتباه نیست؛ همانطورکه من هم این کار را کرده و برای رحمان معادل «بزرگوار» را برگزیدهام. چه بسا آیندگانی هم رحمان و رحیم یا هر واژه دیگری را طور جدیدی معنا کنند که باز هم هیچ اشکالی ندارد و این خصیصه قرآن مجید است که خودش ابداً کهنه نمیشود، اما ترجمههایش به مرور زمان رنگ و بوی کهنگی بهخود میگیرند و باید بازتولید شوند.
ملکی ادامه داد: این نکته درباره واژه «عزیز» هم ساری و جاری است که معنای آن نفوذناپذیر است، ولی غالب مترجمان آن را شکستناپذیر معنا کردهاند، یعنی لازمِ معنا آوردهاند و این کار ابدا اشکالی ندارد. همینطور است معنای «صمد» و صدها واژه دیگر.
وی در ادامه درباره مفسربودن مترجم گفت: این حرف مانند این است که بگوییم، منبری باید مجتهد باشد! درحالی که منبری باید مفاهیم و معارفی را که یک مجتهد از دین استخراج میکند، بهخوبی برای مستمعانش مطرح کند، نه اینکه لزوماً مجتهد یا مرجع تقلید باشد. درباره ترجمه قرآن هم همین مسئله صادق است. ترجمه بیش از آنکه علم باشد، هنر است. برداشتی که یک مفسر از یک آیه دارد، همان را مترجم در قالب سادهتر و زیباتر میریزد. پس مفسربودن از شرایط حتمی یک مترجم نیست.
ملکی درباره ترجمه قرآن برای کودکان و نوجوانان بیان کرد: یکی از منتقدان این نشست بیان کرده که ترجمه برای کودکان و نوجوانان لازم نیست! این حرف کاملاً غلطی است. زیرا «قلب کودک و نوجوان مثل زمین کاشتهنشدهای است که آمادگی دارد هر بذری را بپذیرد؛ ازاین رو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دلت سفت و سخت شود و عقلت به چیز دیگری مشغول آید... و در آغاز تربیت، از یاد دادن قرآن و معنا و تفسیرش شروع کردم». خب نباید سیره حضرات معصومین(ع) نصب العین ما باشد! چرا باید یک کودک با نوجوان که در جال آموزش بسیاری از علوم است از آموزش قرآن محروم بماند و فقط نسخه حفظ و قرائت برایش بپیچیم!
این مترجم ادامه داد: کسی که مطرح میکند این ترجمه هدایتگری ندارد، نظر مثبت بسیاری از بزرگان علمی جامعه را، که فعلاً قصد ندارم نامشان را ببرم، نادیده میگیرد. همچنین با صدها پیام تشکرآمیز و روحیهبخشی که از اقصی نقاط ایران و جهان و از مراکز حوزوی و دانشگاهی بهدست ما رسیده است و میرسد، چه میکند! این بیانصافی نیست که همه را متهم به بیسوادی و عوامی بکنیم و خود را قطب عالم ترجمه بدانیم؟! نباید اینقدر بسته فکر کنیم. همه باید تلاش کنیم تا ترجمههای قرآن، شیرینتر و جذابتر و سادهتر در معرض دید عموم مردم قرار بگیرند.